نفرین دانش

۵ راه اجتناب از نفرین دانش

۵  راه اجتناب از نفرین دانش

شما نفرین شده اید. نفرینی از جنس نفرین دانش.


نفرین دانش چیست؟

نفرین دانش یک سوگیری یا خطای شناختی است که به موجب آن فرد به عنوان گوینده این گونه گمان می کند که مخاطبین آنقدر به موضوع مورد نظر او آگاهی دارند که لازم نیست مساله برای آنها باز شود. به عبارت دیگر گوینده نمی تواند خود را در جایگاه مخاطب از لحاظ میزان درک قرار دهد. 

 

بر اساس خطای شناختی نفرین دانش، تصور گوینده از درک مردم از گفتار و رفتار او بیش از حد واقعیت است.

 

مطالعه الیزلبت نیوتون

مطالعه «الیزابت نیوتن» (Elizabeth Newton) دانشجوی دکتری روانشنای دانشگاه استانفورد در سال ۱۹۹۰ نمونه کاملی از نحوه عملکرد نفرین دانش است. او افراد مورد مطالعه را به دو گروه تقسیم کرد: تپرها (کسانی که با دست روی میز ضرب می گرفتند) و شنوندگان.

در این مطالعه آهنگی را از فهرست ۲۵ آهنگ بسیار شناخته شده (به‌عنوان مثال «تولدت مبارک»، «مری یک بره کوچک داشت»، «ستاره کوچک چشمک می‌زند») انتخاب کردند و سپس تپرها ریتم آهنگ را با بند انگشت‌هایشان به صدا درآوردند. شنوندگان باید آهنگ را حدس می زدند.

تپرها نسبت به حدس شنوندگان خود مطمئن بودند و پیش‌بینی می‌کردند که در نیمی از حالات به درستی حدس می‌زنند. در حالی که  آنها کاملا در اشتباه بودند. شنوندگان فقط ۲٫۵ درصد از موارد آهنگ را درست تشخیص دادند.

وقتی تپر مشغول به کوبیدن دست خود روی میز برای اجرای آهنگ است، عدم درک ملودی از سوی مخاطب، در ذهن او غیرممکن به نظر می رسد. درعین حال، شنوندگان تنها صدای ضربات ناهماهنگ و عجیبی را شنیده که معنی خاصی در ذهنشان ایجاد نمی‌کند.

این موضوع که به یکی از سوگیری های شناختی (Cognitive Bias) با نام نفرین دانش (Curse of Knowledge) بر می گردد، تپرکنندگان را به خوش بینی بی حد و حصر سوق می دهد.

 

چیپ و دن هیث (Chip Heath and Dan Heath)، نیز در مطالعات خود که در کتاب Made to Stick  به منصه ظهور رسیده است در خصوص نفرین دانش باور دارند که: «وقتی چیزی را می‌دانیم، تصور ندانستن آن از سوی دیگران، برایمان سخت است».

 

به یاد ماندنی کردن خود

عدم توانایی برقراری ارتباط مؤثر، منجر به سوء تفاهم و بی‌توجهی از سوی مخاطبان  می شود. این ناتوانی موجب ناامیدی در مورد اینکه چرا مردم آن چیزی را که برای شما واضح به نظر می‌رسد، نمی‌فهمند، خواهد شد.

ذهن خودمحور، فرد را به این باور سوق می دهد که به اندازه فضایی که یک موضوع  در ذهنش اشغال کرده است، ذهن مخاطب نیز هم اندازه از آن موضوع اشغال شده است. در حالی که این امر تصوری کاملا نادرست است.

همانطور که مطالعه نیوتن نشان می دهد، مبارزه با نفرین دانش، مستلزم یک سلسله منظم و ساختارمند از مهارتها و تجربیات است. به جای تکیه بر رویکرد منفعلانه “بگو، آنها متوجه خواهند شد.” یا نگرش خودخواهانه “آنها از دیدن من خوشحال خواهند شد”، کلید ایجاد ارتباط از طریق توسعه مفاهیم، ​​داستان ها و روابط است. با این کار است که می توانیم در خاطر مخاطب ثبت شویم.

 

می شود خاطره انگیز شد

 گابریل وایدمن (Gabrielle Weidemann explains)، عصب شناس رفتاری نام آوری است. او توضیح می دهد که ارتباط فعالانه اطلاعات جدید با دانش موجود «به شما در بسط حافظه و ایجاد ارتباط بین بیت های اطلاعات کمک می کند.

جاشوا فوئر(Joshua Foer)، نویسنده کتاب راهپیمایی در ماه با انیشتین ، از پارادوکس بیکر/نانوا (نام خانوادگی بیکر و یا شغل بیکر که همان نانوا است) برای توضیح چگونگی کارکرد این فرآیند کدگذاری دقیق استفاده می کند. فرض کنید عکسی از یک مرد را به جک و جیل نشان می دهیم. به جک می گوییم که نام خانوادگی مرد بیکر است و به جیل می گوییم که آن مرد نانوا است. پس از چند روز، با دیدن دوباره عکس، جیل به احتمال زیاد کلمه مرتبط “بیکر” را به خاطر می آورد، در حالی که جک یک جای خالی می کشد.

چرا کلمه کوچک «نانوا» حتی زمانی که به یک چهره متصل است به یاد ماندنی‌تر است؟ تداعی ذهنی بسیار بیشتری با نانواها وجود دارد – بوی نان تازه تهیه شده، پودرهای آرد خوب، پیش بند سفید، کیک های خوشمزه – تا با نام تصادفی، Baker.

فوئر اشاره می کند که اگر می خواهید چیزی به یاد ماندنی بسازید، ابتدا باید آن را معنادار کنید.

 

چگونه می توان نفرین دانش را معکوس کرد؟

اولین قدم برای دفع نفرین این است که وجود آن را تشخیص دهیم. هرکسی که بخواهد نفرین دانش را از میان ببرد، ابتدا باید بداند که این نفرین شیطانی چیست. مانند انسان مستی که آنقدر لایعقل است که خود نمی‌داند برای رانندگی ناتوان است، ما متوجه نفرین دانش نمی‌شویم زیرا نفرین مانع از توجه ما به آن می‌شود.

هنگامی که به شیطانی بودن نفرین پی بردید، این ۵ راه را در نظر بگیرید تا ارتباط خود را با مخاطب معنادار و به یاد ماندنی کنید و اثرات آن را معکوس نمایید:

  • به مردم یادآوری کنید که چرا وجود دارید.

از آنجایی که عمل بازیابی اطلاعات به تقویت خاطرات کمک می کند، تلنگرها و سرنخ هایی را برای تقویت اینکه چه کسی هستید و چرا در این محل هستید ارائه دهید. به این ترتیب شما در حال ساختن تداعی های عمیق تری هستید که بیشتر شبیه به نانوایی با حروف کوچک است (baker) تا نام خانوادگی بیکر (Baker) تصادفی.

برای مثال، ایمیل ساده خوش آمدگویی را در نظر بگیرید. اغلب شرکت‌ها یک پیام غیرقابل توصیف می‌فرستند «از ثبت‌نام شما متشکریم!» این پیام، به نوعی از دست دادن فرصت برای تقویت ارتباطات با سازمان است.

شرکت Slack  از ایمیل تأییدیه، برای تقویت مأموریت خود استفاده می کند و تکرار می کند که چرا احتمالاً در وهله اول برای آن ثبت نام کرده اید. ما چه کسی هستیم، چرا اینجا هستیم و چگونه به شما کمک می کنیم. این امر بسیار ابتدایی است، اما اینها اطلاعاتی است که مردم واقعا به آن نیاز دارند.

 

  • داستان بگویید.

ما سفر ادیسه و سرنوشت رومئو و ژولیت را خیلی بهتر از تبلیغات درون فیلم به یاد می آوریم.

مغز ما برای به خاطر سپردن روایت‌ها، حتی در هنگام خواندن توصیف‌های واضح و حسی مانند «دست‌های چرمی» و کلماتی مانند «اسطوخودوس» و «دارچین» فعال می‌شود، گویی که آن‌ها را تجربه می‌کنیم. داستان‌گویی می‌تواند آنقدر جذاب باشد که به معنای واقعی کلمه به ذهن مردم نفوذ کند.

قدرت تصاویر و برتری آنها نسبت به کلمات را فراموش نکنید. تصاویر می توانند اطلاعات بیشتری را به طور همزمان رمزگذاری کنند. تصاویری مانند لوگوی شرکت یا چهره افراد به بیان داستان شما کمک می کند.

 

  • همیشه در دسترس و حاضر باشید.

به یاد داشته باشید، همه از جمله مخاطبانتان معقدند که: از دل برود هر آنکه از دیده برفت.

اگر ماه‌ها سکوت کنید، خود را برای شکست آماده کرده‌اید، زیرا فرصت‌های ارزشمندی را برای ایجاد اعتماد، نقل داستان‌ها و ارایه دانش لازم برای ایجاد اهمیت در خودتان از دست می‌دهید.

هرچند سکوت و عدم ارتباط در شروع یک رابطه، عذاب آور است اما راه حل هم تلنگرهای بی امان نیست. به جای آن خودتان را در معرض دید قرار دهید. یک روش مؤثرتر «تکرار فاصله دار»  (Spaced Repetition) است که برای سیستم های آموزش زبان مانندروش پیمزلر  بر اساس یک سری فواصل مدرج استفاده می شود.

روش پیمزلر (یا سیستم آموزش زبان پیمزلر) روشی شنیداری برای آموزش و اکتساب زبان می‌باشد که پل پیمزلر (Paul Pimsleur) آن را ابداع کرد. روش پیمزلر بر مهارت‌های شنیداری  و گفتاری تأکید دارد. این روش بر مبنای شنیدن و تکرار کردن است. شنونده هنگام آموزش، واژه‌ها و اصطلاحاتی که از گوینده بومی می‌شنود را تکرار کرده و به خاطر می‌سپارد. هنگامی که واژگان جدید درس داده می‌شوند بی‌درنگ از شنونده خواسته می‌شود که واژگان قبلی را تکرار کند. در نتیجه همین تکرار در فواصل زمانی مختلف باعث می‌شود که لغات در حافظه ثبت شوند

 

  • با مردم صحبت کنید.

شروع یک مکالمه واقعی دو سویه با افراد مطمئناً شانس برقراری ارتباط و فهم بیشتر را افزایش می دهد. مبادله جملات بین دو طرف مکالمه به انتقال بیشتر مفهوم کمک شایانی خواهد کرد.

 

  • مخاطب مهمتر از محتوا است

در زمان ارایه بسیاری از گویندگان (و حتی نویسندگان) به جای تمرکز روی درک و نیازهای مخاطب به محتوا نوجه می کنند. این امر به شدت موجب عدم درک و به عبارت دیگر نفرین دانش می شود. پرسیدن سوالات مرتبط با موضوع کمک شایانی به درک موضوع برای مخاطب می کند. موتورهای جستجو نیز از این ابزار به درستی استفاده می کنند.

 

فراموش نکنیم که در بسیاری از فرایندهای مرتبط با مدیریت کسب و کار و مشاره مانند کوچینگ سازمانی، درک کامل نفرین دانش اهمیت ویژه ای دارد. این اهمیت در شرایط دورکاری سازمانی اولویت بیشتری پیدا می کند.


برای کسب اطلاعات بیشتر، به بخش تماس با ما مراجعه نمایید.

اشتراک این صفحه را در شبکه های اجتماعی:

About the author: دکتر حسین ولی عیدی

دکتر حسین ولی عیدی - عضو هیات علمی دانشگاه، مولف و مشاور و استراتژیست کسب و کار

Leave a Reply

Your email address will not be published.